زبانی که با آن گفتگو می کنید ، با آن رشد کرده و بزرگ شده اید. این زبان می تواند بیشترین تاثیر را روی زبان هایی که می آموزید ، بگذارد. عوامل دیگری مانند: الفبا ، سیستم نوشتاری ، قواعد و دستور زبان ، صداهای جدیدی که باید تولید کنید. این در واقع ترکیبی از مشخصه های یک زبان و نیز تجربیات شخصی شما ست . اما اگر اکثریت مردم موافقند که یادگیری زبانی دشوار است ، پس احتمالا همین طور است. اکثریت مردم زبان چینی را سخت می دانند. دو دلیل برای این مطلب وجود دارد. گرامر زبان چینی سخت نیست چون واقعا دستور زبان چینی بسیار آسان است. این تن صدا هاست که کار را دشوار می کند. یک کلمه را می توان با چهار تن صدای مختلف گفت و از آن چهار معنی متفاوت برداشت کرد. در بعضی لهجه های دیگر مثل(Cantonese) ۹ آهنگ مختلف صدا وجود دارد . دلیل دیگر دشوار بودن زبان چینی سیستم نوشتاری سنتی آن است که هم اکنون نیز بطور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. برای هر کلمه یک سمبل و نشانه وجود دارد و یادگیری نوشتن و خواندن چند هزار کلمه ی اصلی زبان چینی را دشوار می سازد.
از دیگر زبانهای دشوار می توان از عربی ، روسی ، ژاپنی ، لهستانی و بسیاری دیگر زبان ها نام برد. چه چیزی باعث دشوارتر یا آسان تر شدن زبانی از زبان دیگر می شود. متاسفانه پاسخ ساده ای برای این سوال وجود ندارد. برخی زبان های دارای ویژگی هایی هستند که یادگیری آن ها را از زبان های دیگر آسان تر می سازد. اما بیشتر بستگی به زبان هایی دارد که شما با آنها آشنایی دارید ، بخصوص زبان مادریتان. زبان مادری شما موثرترین عامل در یادگیری زبان های دیگر است. زبان هایی که وجه تشابهات بیشتری با زبان مادری داشته باشند ، یادگیری شان آسان تر خواهد بود. زبان هایی که کمتر مشابه زبان مادری باشند ، آموختن شان دشوارتر است. بسیاری از زبان ها بینابین قرار دارند. این مطلب دو طرفه است ، برای شخص چینی زبانی که قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارد، زبان انگلیسی همان قدر سخت است که یک فرد انگلیسی زبان بخواهد زبان چینی را بیاموزد.
زبان های مرتبط:
یادگیری زبانی که ارتباط نزدیکی با زبان مادری دارد ، بسیار آسان تر از زبانی است که کاملا با زبان مادری بیگانه است. زبان های مرتبط در بسیاری از موارد مشابه و مشترکند و با مفاهیم جدید کمتری در ارتباط هستند. از آنجا که زبان انگلیسی یک زبان ژرمن است ، زبان های آلمانی ، نروژی ، سوئدی ، اسکاندیناوی کاملا به یکدیگر مربوط می باشند و یادگیری آنها نسبت به زبان های غیر مرتبط بسیار آسان تر است.
گرامر مشابه:
یکی از مشخصه های مشترک بین زبان های مرتبط است. در زبان سوئدی ترتیب کلمات و صرف افعال شبیه به زبان انگلیسی است که در نتیجه یادگیری آن نسبت به زبان آلمانی آسانتر خواهد بود. زبان آلمانی به مراتب از لحاظ ترکیب کلمه و صرف فعل پیچیده تر می باشد. اگر چه هر دو زبان مرتبط با زبان انگلیسی می باشند ، زبان آلمانی دارای دستور زبان پیچیده تری است. زبان های رومنس (فرانسه ، ایتالیایی، پرتغالی و تعدادی دیگر از زبان ها) دارای ویژگی های مشترک بسیاری هستند ، چرا که از زبان لاتین بوجود آمده اند. برای کسانی که به یادگیری یکی از این زبان ها مشغولند ، بسیار متداول است که یک یا دو زبان دیگر در این گروه را نیز می آموزند. این زبان ها بقدری شبیه بهم هستند که می توانید یک یا دو زبان دیگر را همزمان بیاموزید.
وجوه مشترک تنها در زبان های مرتبط رخ نمی دهد. زبان های متفاوت هم می توانند کیفیت های مشابهی داشته باشند. انگلیسی و چینی در واقع دستور زبان مشابهی دارند که تا حدودی مشکلاتی برای افراد چینی زبان بوجود می آورد.
لغات هم ریشه و قرض گرفته شده:
این از مشخصه هایی است که زبان های رومنس را به یکدیگر شبیه می سازد و در این مورد با زبان انگلیسی وجه مشترک پیدا می کنند. زبان های رومنس اکثر لغات خود را از لاتین گرفته اند. زبان انگلیسی بسیاری از لغات خود را مستقیما از لاتین گرفته است و بقیه کلمات از زبان فرانسوی قرض گرفته است. تعداد بی شماری از لغات فرانسوی در زبان انگلیسی وجود دارد. به این دلیل است که اسپانیایی ، فرانسوی ، ایتالیایی از دیگر زبان ها آسان تر بنظر می رسند. همیشه لغات قرض گرفته شده بین دو زبان وجود دارد. تعداد شگفت آوری از لغات انگلیسی در زبان ژاپنی موجود است که کمی با تلفظ ژاپنی تغییر شکل یافته ،اما می توان آن ها را تشخیص داد.
صداها:
زبان ها صداهای گوناگون دارند. گرچه تمام افراد از صدا های اصلی یکسانی استفاده می کنند ، بعضی از صداها در بعضی زبان ها در زبان مادری یافت نمی شود. صدای (o) اسپانیایی دقیقا همان (o) زبان انگلیسی نیست. بعضی از حروف صدادار زبان فرانسوی در زبان انگلیسی وجود ندارند. در حالیکه ( (rفرانسوی برای افراد انگلیسی زبان خیلی دشوار است ،
( (rچینی به آن خیلی شبیه است. مدتی طول می کشد تا با این صداها ی جدید آشنا بشوید. بسیاری از افراد تلاش زیادی برای یادگیری این صداها نمی کنند و از این رو یادگیری این زبان تا حدی برای آن ها دشوار بنظر می رسد.
تن صدا:
تعداد کمی از زبان ها از تن صدا استفاده می کنند. یعنی از زیرو بمی صدا برای تلفظ کلمات استفاده می کنند. این کار بسیار دقیق و ظریف است و برای کسانی که قبلا از آهنگ زیرو بم صدا استفاده نکرده اند ، دشوار است. چینی تنها زبانی نیست که از تن و آهنگ صدا استفاده می کند. زبان سوئدی هم از این آهنگ زیرو بم صدا کمک می گیرد ، اما نه به پیچیدگی زبان چینی. این کار را می توان با گوش دادن به گویندگان این زبان ها یاد گرفت. مثال هایی از آهنگ صدا را هم می توان در زبان انگلیسی یافت که تعداد کمی را تشکیل می دهند و فقط در موارد خاصی بکار می روند. برای مثال در انگلیسی آمریکایی متداول است که تن صدا در آخر جملات سوالی بالا برود.
سیستم نوشتاری:
بعضی از زبان ها از سیستم نوشتاری و خط گوناگونی استفاده می کنند که تاثیر اصلی بر یادگیری آسان و سخت زبان خواهد داشت. بسیاری از زبان های اروپایی خط مشابهی با زبان انگلیسی دارند. اما دارای علائم و نشانه های دیگری هم هستند که صداها ی خاصی را نشان می دهد. مثل حرف (o)نروژی که خطی روی آن دارد یا ( (nاسپانیایی که یک خط قوس دار روی آن قرار می گیرد. معمولا یادگیری این حروف آسانی نیست. اما بعضی زبان ها که از این هم پیشتر می روند ، دارای الفبای متفاوتی هستند. یونانی ، هندی ، روسی و بسیاری از زبان های اسلاوی اروپای شرقی از خط متفاوتی استفاده می کنند. این امر آموختن زبان را پیچیده تر می کند. بعضی زبان ها مثل یهودی ، عربی ، از راست به چپ نوشته می شوند که به دشواری مطلب می افزاید.
بعضی از زبان های آسیایی مثل ژاپنی ، کره ای و چینی بیشتر از یک سیستم نوشتاری استفاده می کنند. این زبان ها تا حدی از خط رومانی (مثل حروف انگلیسی) استفاده می کنند. زبان چینی مادر تمام سیستم های دشوار نوشتاری است. در این زباک برای نشان دادن یک کلمه از یک سمبل و نشانه استفاده می شود. یعنی باید هزاران سمبل مختلف را برای خواندن زبان چینی بیاموزید. بعلاوه ، این نشانه ها شکل آواشناسی ندارند ، بنابراین مشکل بتوان پی برد که چگونه تلفظ می شوند . برای مثال حتی اگر زبان اسپانیایی را بلد نباشید ، می توانید کلمه ((palabra را حدس بزنید ، اما زمانی که به یک کلمه چینی نگاه می کنید ، سردرگم می شوید.
اختلاف فرهنگی:
بعضی از زبان ها در واقع دارای جوانب فرهنگی هستند که ساختار زبان را تشکیل می دهند. در زبان انگلیسی می توان با افراد ناشناس مودبانه صحبت کرد. اما در بسیاری از زبان ها ی اروپایی ، کلمات متعددی برای کلمه ی you یا همان شما بکار می رود. این بستگی دارد که با چه کسی صحبت می کنید. حتی اگر بخواهید مطلب یکسانی را بیان کنید. سطح احترام در ژاپنی تا حد زیادی رعایت می شود و کلمات متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد. بستگی دارد که بخواهید با خواهرتان ، با یک غریبه ، با رئیس تان یا با رئیس جمهور حرف بزنید.
آنچه یک زبان را از زبان دیگر دشوار تر می سازد ، تنها به زبان مادری تان یا دیگر زبانهایی که بلد هستید، مربوط نیست. عوامل دیگری هم مانند هوش ، استعداد ذاتی و طبیعی تان برای یادگیری زبان ، حافظه و مهارت شنوایی تان نیز موثرند.
بسیاری از این موارد می تواند با تمرین پیشرفت یابند. آیا یادگیری اسپانیایی کار آسانی است ؟ ضرورتا اگر زبان مادریتان انگلیسی باشد ، در مقایسه با زبان های دیگر این زبان آسان تر خواهد بود. چون از خط مشابهی استفاده می کنید. تلفظ آن در مجموع بسیار شبیه بوده و گرامر آن چندان دشوارنیست و بسیاری از کلمات آن آشناست. اگر زبان مادریتان ایتالیایی باشد، کار به مراتب راحت تر است. اگر زبان مادری تان چینی باشد، احتمالا اصلا کار آسانی نیست.
موسسه دفاع از زبانهای مانتری کالیفرنیا ،از زبان های بسیار آسان تا زبان های خیلی دشوار به چهار گروه تقسیم کرده است. این ارزیابی بر اساس تعداد ساعات مورد نیاز برای آموزش هر زبان صورت گرفته است.
۱) گروه اول : زبان های آفریقایی ، دانمارکی ، آلمانی ، فرانسوی ، ایتالیایی، نروژی ، پرتغالی ، رومانی ، اسپانیایی ، سوئدی ، سواهیلی ، تعداد ساعات مورد نیاز برای آموزش این زبان ۴۸۰ ساعت می باشد.
۲) گروه دوم: زبان های بلغاری، فارسی ، یونانی ، هندی ، اردو ، اندونزی ، مالی است که ۷۲۰ ساعت برای آموزش آنها نیاز است.
۳) گروه سوم: زبان های بنگالی ، چک ، فنلادی ، یهودی ، لهستاین ، نپالی ، روسی ، تایی ، ترکی و ویتنامی است. ساعات مورد نیاز برا آموزش آنها ۷۲۰ ساعت می باشد.
۴) گروه چهارم : زبانهای عربی ، چینی ، ژاپنی ، کره ای است . تعداد ساعات مورد نیاز برای آموزش آن ها ۱۳۲۰ ساعت می باشد.