چرا باید زبان انگلیسی بیاموزیم
عنوان این مطلب، سوالی است که ذهن بعضی ها را به خود مشغول کرده و من هم بارها خطاب این پرسش قرار گرفته ام. البته برای این سوال، پاسخ های فراوانی وجود دارد و اغراق نکرده ام اگر بگویم می توان هزار و یک پاسخ به آن داد. ضمن آنکه هر پاسخی که به این پرسش داده میشود و هر دلیلی که آورده میشود، می تواند انگیزه ی خوبی برای یک زبان آموز باشد، تا در مسیر یادگیری و پیشرفت خودش محکم تر و با اراده ی بیشتری قدم برداشته و با مرور آن، پشتکارش را هم در این مسیر حفظ کند.
در این مطلب، بیست دلیلی را که برای خودم مهمترین ها هستند، انتخاب کرده و در مورد هر کدام توضیح مختصری هم نوشتم تا ضمنِ پاسخ به سوال آن دسته از افرادی که گفتم، چند انگیزه ی خوب هم برای شروع به یادگیری یک زبان جدید در آنهایی که هنوز مردد هستند ایجاد کنم.
یک. به دلیل گسترش حیطه ی توانایی در برقراری ارتباط کلامی با مردمان جهان
با جستجویی مختصر در اینترنت، می توانید آمارهای فراوانی از تعداد سخنوران زبان های مختلف و پراکندگی آنها روی کره ی خاکی پیدا کنید. این آمار به علت دیدها و تعریف های متفاوتی که تهیه کنندگان آنها نسبت به سخنور، سخنور بومی، سخنور زبان دوم و استفاده از زبان دارند، بسیار متفاوت هستند و بازه ی گسترده ای را در بر می گیرند. ساعات مدیدی در این آمار جستجو کرده و از جوانب مختلف آنها را مورد بررسی قرار دادم. در نهایت از یکپارچه کردن شان، به آماری رسیدم که به نظر، به واقعیت نزدیک تر است. تقریباً سیصدوهشتاد میلیون نفر در سراسر کره ی زمین زبان انگلیسی را به عنوان زبان مادری صحبت می کنند. حدود یک میلیارد نفر نیز این زبان را به عنوان زبان دوم آموخته اند و در مراودات روزمره ی خود از آن استفاده می کنند. از جمع این دو عدد، به عدد یک میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون نفر می رسیم که در نسبت با کل جمعیت جهان تقریباً بیست و یک درصد سخنوران روی کره ی زمین را تشکیل می دهند. این عدد در مقایسه با تعداد سخنوران زبان فارسی که تقریباً یک و هفت دهم درصد از کل سخنوران را تشکیل می دهند، تقریباً سیزده برابر بیشتر است که به همین میزان می تواند ضریبِ مخاطبان احتمالی ما در ارتباطات جهانی را افزایش دهد. تصور کنید با ارقام و آمار موجود، شما اگر تنها به زبان فارسی تکلم کنید، تقریباً صدوده میلیون مخاطب می توانید داشته باشید. صدوده میلیون نفر حرف شما را می فهمند و شما نیز آنها را می فهمید. حالا اگر زبان انگلیسی را هم به زبان فارسی اضافه کنید، جمع مخاطبان احتمالی شما به حدود یک میلیارد و چهارصد و نود میلیون نفر می رسد. با این تعداد آدم می توانید ارتباط موثر برقرار کنید و این یعنی گسترش حیطه ی توانایی شما در برقراری ارتباط.
آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه به جای صد میلیون نفر، یک ونیم میلیارد نفر هم زبان داشته باشیم؟
دو. به دلیل دستیابی به یک مزیت رقابتی کشوری
دو شخص جویای کار را تصور بفرمائید که از یک دانشگاه، در یک رشته، با معدلی مشابه فارغ التحصیل شده اند. حالا اگر این دو نفر به شرکتی که جویای نیروی کار است مراجعه کنند، کدامیک پذیرفته می شوند؟ اینجاست که پای مزیت های رقابتی به میان می آید؛ و در میان مزیت های رقابتی که در کشور ما مطرح می شوند، دانستن زبان انگلیسی و تسلط به کار با کامپیوتر جزو مهم ترین مزیت ها به شمار می آیند.
آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه نسبت به کسانی که شرایط یکسانی با ما دارند، مزیت هایی داشته باشیم؟
سه. به دلیل داشتن یک زندگی جدید
جمله ء معروفی وجود دارد که شعار نیروبخش زبان آموزان زبان های مختلف در سراسر دنیاست. این جمله ی معروف می گوید: «یک زبان جدید، یک زندگی جدید است.» این شعار نه تنها به گسترش حیطه ی توانایی انسان در برقراری ارتباط با دیگر مردمان جهان که در دلیل شماره یک عنوان شد اشاره دارد، بلکه از واقعیتی اثبات شده نیز حرف می زند. صحبت به زبانی جدید، تفکری جدید و شخصیتی جدید به انسان می دهد.
«در یک پژوهش ساده ولی هوشمندانه، از دو زبانه های چینی انگلیسی خواسته شد به یک پرسش معلومات عمومی پاسخ دهند. مثلاً از آنها خواسته شد مجسمه ای را نام ببرند که یکی از دست هایش را بلند کرده و به دوردست ها می نگرد. نتیجه این بود که وقتی این پرسش به زبان انگلیسی پرسیده شد، اکثر افراد «مجسمه آزادی» را به یاد آوردند، حال آن که همین پرسش به زبان چینی، بیشتر پاسخ «مجسمه مائو» را به همراه داشت. به نظر می رسد که یادآوردن خاطرات شخصی نیز این گونه باشد.»
این مطلب گزیده ای از مقاله ای خواندنی است که می توانید در سایت جام جم آنلاین، آن را مطالعه کنید. این مقاله به این نکته اشاره دارد که دوزبانه ها با دو دید مختلف نگاه می کنند و با دو رویکرد مختلف فکر می کنند؛ که این موضوع به همان جمله ی اول برمی گردد که «یک زبان جدید، یک زندگی جدید است».
آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با یادگیری یک زبان جدید، شخصیت و دیدی جدید به دست بیاوریم؟
چهار. به دلیل دریافت تمام و کمال هر آنچه به زبان انگلیسی منتشر می شود.
زبان انگلیسی زبان علم و زبان غالبِ جهان امروز است. زبان مشترک همه ی کتاب ها و مقاله ها و فیلم ها و هر آنچه که شما تصور کنید مخاطبانی بین المللی دارد. آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که نمی توانید به زبان انگلیسی بخوانید و بفهمید؟ پس باید صبر کنید تا کتاب، فیلم یا مطلب موردعلاقه تان ترجمه شود. البته باید بدانید که این ترجمه تحت تاثیر سلایق و باورها و نظرات مترجم آن قرار می گیرد. آیا تا به حال کتاب هایی را ندیده اید که پس از ترجمه قطری کمتر و یا بیشتر می یابند؟ این دقیقاً همان تاثیرپذیری ترجمه از باورها و نظرات مترجم است. فیلم ها و سریال های خارجی که نیازی به گفتن ندارند. سانسوری که قبل و پس از ترجمه و دوبله روی یک فیلم یا سریال صورت می گیرد، به کلی داستان و مفهوم را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر می خواهید مطالب منتشره در سطح بین المللی، کتاب های پرطرفدار جهانی و فیلم های تماشایی را بدون کم وکاست ببینید و بخوانید، راهی ندارید جز اینکه به زبان انگلیسی آشنایی مناسبی داشته باشید.