روش های جدید برای یادگیری لغات یک زبان بیگانه

بسیاری از دانش آموزان مشکلاتی در زمینه ی یادگیری معنای واژگان دارند و خواستار روش های جدیدی در این زمینه هستند. این مشکل در یادگیری زبان دوم هم خودش را به خوبی نشان می دهد و اگر به خوبی حل نشود، ارتباطات بعدی در زمینه ی کار و زندگی را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.
یادگیری معنای لغات می تواند از طریق راه های مختلف انجام شود. بسیاری از استراتژی های مطرح شده در این زمینه اتفاقی به دست آمده است. یکی از راه ها این است که معنای لغات را با خواندن متنی که در دست داریم، حدس بزنیم. یا با حل جدول مستقیما" معنای لغات مورد نظر را یاد بگیریم. مطالعات بسیاری در راستای ایجاد استراتژی های مؤثر در این زمینه صورت گرفته است. یکی از این مطالعات انجام گرفته، مقایسه ی دو روش متفاوت یادگیری معنای لغات است. برای این منظور کلماتی انتخاب شدند و از دانش آموزان خواسته شد که از دو طریق متفاوت اقدام به یادگیری معنای لغات نمایند.

بررسی دو راهبرد
یکی از این استراتژی ها، یاد گرفتن کلمات جدید از طریق متن و حدس زدن معنی کلمات جدید است و دیگری یادگیری معنای لغات جدید از طریق حل جدول کلمات متقاطع. راهبرد اول این است که متنی را به برخی دانش آموزان معرفی کرده و آن ها را تشویق می نمایند تا از طریق خواندن متن، معنای لغات جدید را حدس بزنند. لغاتی که معنای آن را نمی دانند را پر رنگ کرده و با دقت بیش تری آن لغات را بخوانند.
برای حل هر جدول کلمات متقاطع فرد باید قادر به شناسایی و درک جدول باشد. تا با دست یابی به معنای لغات دایره ی کلماتش را نیز افزایش دهد. شاید باور نکنید که حل معما یکی از شیوه های یادگیری است.
با توجه به مطالعات صورت گرفته، کلمات در متن های متفاوت با معانی گوناگونی ظاهر می شوند. گاهی اوقات معنای لغات کاملا" واضح است و زبان آموز به راحتی معنای آن ها را حدس می زند و در قسمت های متفاوتی از متن می تواند معانی گوناگونی را پیدا کند. شاید گاهی اوقات مجبور به خواندن سایر جملات و پاراگراف ها شود تا بتواند معنی لغتی را حدس بزند. البته علاقه ی افراد به یادگیری معنای لغات جدید را در این زمینه نباید نادیده گرفت. استفاده ی درست از فرهنگ لغات در این راستا کمک بزرگی خواهد بود. مسئله ی مهمی که در این استراتژی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که دانش آموزان باید قادر به تشخیص تمامی معانی لغات در متن باشند. بنابراین این استراتژی عمدتا" برای زبان آموزان پیشرفته و کسانی که قادر به درک معنای کلی متن می باشند، مورد استفاده قرار می گیرد. این استراتژی به دانش آموزان کمک می کند تا کلمات متفاوتی را در زمینه های گوناگون یاد گرفته و از این لغات و کلمات در نوشتن و حرف زدن نیز بهره گیرند.
تحقیقات زیادی در راستای بررسی میزان یادگیری معنای لغات از طریق حدس زدن در متن صورت گرفته است. به عنوان مثال مطالعات لیو و ملت (۱۹۸۴)، ناجی و هم کاران (۱۹۸۴) و مک اون (۱۹۸۵). این مطالعات نشان داده اند که دانش آموزان می توانند با حدس زدن معنای لغات جدید در متن، مفهوم متن را کاملا" درک کنند. مطالعات «مک اون» در سال ۱۹۸۵ که در طی دو هفته انجام شد، نشان داد که در صورتی که سن افراد بالاتر باشد، یادگیری از طریق حدس زدن معنای لغات بالاتر خواهد بود. هر دو این مطالعات نشان داد که خواندن متن و تعیین چهار چوبی برای آن، نقش بسیار مهمی در یادگیری لغات دارد.
استراتژی دوم این است که لغات جدید را از طریق جدول کلمات متقاطع یاد بگیریم. البته پیدا کردن لغات دقیق و کلیدی در حل جدول بسیار مهم است و به مهارت زیادی نیاز دارد. البته دانشجویان می توانند با بازی با کلمات، دامنه ی لغوی خود را نیز توسعه دهند. مطالعات نشان داده است که بازی با کلمات، ذهن را فعال تر ساخته و باعث لذت بیش تری در یادگیری می شود. با توجه به این که در این استراتژی درگیری ذهن بیش تر می شود، باعث بهبود حافظه، هجی کردن درست و مهارت های حل مشکل نیز می شود.
برای حل هر جدول کلمات متقاطع فرد باید قادر به شناسایی و درک جدول باشد. تا با دست یابی به معنای لغات، دایره ی کلماتش را نیز افزایش دهد. شاید باور نکنید که حل معما یکی از شیوه های یادگیری است. جدول کلمات متقاطع در جهان، به عنوان یک سرگرمی مورد علاقه در بین مردم شناخته شده است و بستگی به سن هم ندارد. با حل جدول احساس پیروزی به فرد دست می دهد و باعث افزایش اعتماد به نفس او خواهد شد. به همین دلیل حل جدول به عنوان یک ابزار فوق العاده ی آموزشی شناخته شده است.
در تحقیقی که در سال ۱۹۷۹ انجام شد، حل جدول را به عنوان یکی از مکمل های ادوات آموزشی شناخته و در آموزش زبان های بیگانه از آن کمک گرفتند. در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که با توجه به این که حل جدول، محاسبات پیشرفته و مهارت های خاص فنی نیاز ندارد، لذت بسیاری را به همراه خواهد داشت. با توجه به این که اگر فعالیت های آموزشی، علاوه بر این که موجب افزایش بار علمی شود، مفرح هم باشد، نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

سؤالات پژوهش
در تحقیق صورت گرفته، سؤالات زیر پرسیده شد:
۱) آیا یادگیری معنای واژگان در متن از طریق جدول کلمات متقاطع راحت تر است یا حدس زدن در متن؟
۲) مدت به خاطر ماندن معنای لغات با حل کردن جدول طولانی تر است یا خواندن متن؟

روش تحقیق
حدود ۴۰ شرکت کننده که ۷۵% زن و ۲۵% مرد بودند، در این بررسی حضور داشتند. بسیاری از شرکت کنندگان از دانشجویان ترم سوم رشته ی زبان بودند و حدود دو سال بود که انگلیسی را به عنوان درس تخصصی دنبال می کردند. متوسط سن افراد ۲۰ سال بود.

روش ها
برای شرکت کنندگان ۷۰ عبارت با سطح دشواری بالا انتخاب شد. برای آن که بدانند شرکت کنندگان توانایی لازم را دارند، قبلا" از آن ها امتحاناتی گرفته شد. در امتحان مقدماتی ۲۰ واژه به طور تصادفی انتخاب شد که نمونه ای از ۷۰ عبارتی بود که در نهایت مورد بررسی قرار می گرفت.
حل جدول کلمات متقاطع بهترین تمرینی است که برای پرورش ذهن هر دانش آموزی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین بهتر است که معنای لغات جدید را از طریق خواندن متن یاد بگیریم و برای آن که در ذهن مان پایدار بماند، شروع به حل جدول کلمات متقاطع نماییم.
اغلب شرکت کنندگان قادر به دادن پاسخ به سؤالات پیش آزمون بودند و هیچ محدودیت زمانی برای پاسخ دادن به سؤالات وجود نداشت. سؤ الات به گونه ای طراحی شده بودند که با کمی دقت امکان پاسخ گویی به آن ها ممکن بود. اما در صورتی که با حدس زدن، سؤالات را پاسخ می دادند و اشتباه بود، نمره ی منفی دریافت می کردند.
نتیجه نشان داد که پاسخ سؤالات به لغاتی که در پیش آزمون مطرح شده بود، اغلب درست بود. مدت دوره ۸ جلسه بود و در هر جلسه حدود ۸ تا ۹ لغت جدید به هر گروه آموزش داده می شد. مترادف معنای لغات جدید از طریق جدول کلمات متقاطع آموزش داده می شد. در جلسه ی بعدی، پیش از تدریس لغات جدید، تست کلمات جلسه قبلی به هر دانش آموز داده می شد. در گروه جدول کلمات متقاطع همان واژه ها در ابتدا با ارائه ی معنی به شرکت کننده ارائه می شد. از شرکت کنندگان خواسته شده بود که معنای کلمات را خوانده و حفظ کنند. سپس برای پیدا کردن کلمات مترادف در جدول باید تلاش می نمودند. اگر شرکت کننده ای موفق به پیدا کردن کلمه ای نمی شد، باید جدول را به نفر بعدی می داد. پس از حل جدول شرکت کنندگان بر اساس دستور العمل راهنما، کلمات جدید را انتخاب و روند قبلی را تکرار می نمودند. در پایان هر جلسه امتیازی برای هر گروه در نظر گرفته می شد.
برای گروهی که با خواندن متن اقدام به یادگیری لغات جدید می نمودند، اجازه ی حدس زدن معنای کلمات بود و راهنمای هر گروه، اعضا را تشویق به ارائه ی نظرات شان می نمود. سپس با نوشتن لغات و معنی آن در کاغذهای سفید، کلمات در ذهن شرکت کنندگان باقی می ماند. در جلسه ی بعدی پیش از تدریس لغات جدید، تست کلمات جلسه ی قبلی به هر دانش آموز داده می شد. در پایان ۸ جلسه پس از همان امتحان مقدماتی، به هر دانش آموز نمره ای داده شد. در آخرین جلسه به منظور بررسی استراتژی های به کار گرفته شده، سؤال شد که آیا از روش تدریس راضی بوده اند یا نه؟ پرسش نامه به زبان مادری دانش آموزان نوشته شده بود. در پرسش نامه جنس شرکت کنندگان مورد سؤال قرار گرفته بود. پاسخ ها یا به صورت "به شدت مخالف" و یا "به شدت موافق" مطرح شده بود.
برای ارزیابی تفاوت های میان نمونه ها از آزمون ۳۵۸; استفاده شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تفاوت قابل ملاحظه ای در گروه ها در پیش از آزمون و پس از آزمون مشاهده نشد. نتیجه ی مهم این بود که یادگیری لغات از طریق حل جدول کلمات متقاطع مؤثرتر بوده است.

یادگیری لغات جدید همواره فرآیند پیچیده و مشکلی را در پی داشته است. در این مطالعه از هر دوی این استراتژی ها برای آموزش لغات جدید به زبان آموزان پیشرفته استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که تفاوت بین حفظ و درک مطلب در مورد لغات جدید از طریق متن و حل جدول خیلی متفاوت نیست.
اما رقابت قابل ملاحظه ای در گروه حل جدول شکل گرفته بود و آموزش لغات از طریق متن به زبان آموزان کمک می کند تا با واژه ها بهتر آشنا شوند. ناگفته نماند که استفاده از حل جدول کلمات متقاطع تغییر اساسی را در آموزش و تکنیک های تدریس و هم چنین ایجاد انگیزه، ایجاد نمود. حل جدول کلمات متقاطع بهترین تمرینی است که برای پرورش ذهن هر دانش آموزی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین بهتر است که معنای لغات جدید را از طریق خواندن متن یاد بگیریم و برای آن که در ذهن مان پایدار بماند، شروع به حل جدول کلمات متقاطع نماییم. با حل جدول رنگ تازه ای به فعالیت های کلاسی داده و سرگرمی های تازه ای در خصوص آموزش و یادگیری ایجاد می نماییم.
در این مطالعه مردان توجه ویژه ای به یادگیری لغات از طریق حل جدول نشان ندادند و شاید باید دلایل روحی و روانی و تفاوت بین مؤنث و مذکر را در این راستا نادیده نگرفت. هم چنین اضطراب به عنوان عامل بازدارنده ای در یادگیری شناخته شده است و شاید در این مطالعه از آن جایی که شرکت کنندگان مورد ارزیابی نهایی قرار نگرفتند، این عمل نقش کم تری داشت و نتایج بهتری را در یادگیری نشان داد.